عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 5 اسفند 1392
بازدید : 691
نویسنده : آوا فتوحی
تاریخ : یک شنبه 22 دی 1392
بازدید : 691
نویسنده : آوا فتوحی

 



:: موضوعات مرتبط: نقدها , ,
:: برچسب‌ها: مدرس , نقد , روزنامه , خبر , آوا , رضایی , ,
تاریخ : یک شنبه 22 دی 1392
بازدید : 810
نویسنده : آوا فتوحی

 

یکی از دغدغه های روشن بین  و درونگر ، گذشت زمان است ،گذشت ثانیه ها ،گذشت دقیقه ها و ساعت ها.گذشت روزان و شبان گریز پا.

در این میان مردم بی خیال لحظه های عمر را بر باد میدهند،بی آنکه به گذران لحظه های آن نیمه نگاهی اندازند.

ولی یک شاعر آگاه چون (هوفمانستال ) پیش گام مکتب ادبی سمبولیسم و شاعر ارزنده اتریش و آلمان ،گذشت زمان را خیام وار درک میکند و سایه روشن نیم رنگ گذران زندگی را در می یابد بی آنکه بخواهد خود را در هاله رویاها گم کند آنجا که می سراید"

میوه های کال آرام آرام می رسند

ودر خاموش شب از شاخه فرو می افتند

ساعتی چند بر زمین می مانند

سپس می بوسند و به خاک می پیوندد

و کودکان ، بی آنکه چیزی در یابند بزرگ می شوند و بزرگتر

و جاده ی زندگی را به آرامی به پایان می برند

راستی این همه خنده و گریه برای چیست آیا ما همه ، کسانی نیستیم که جاودانه تنهاییم؟ ودر میان جمع همدمی نداریم؟

خواجه اهل راز ،حافظ شیرازهم آنجا که به گذر عمر اشاره دارد مخاطبان را به نشستن کنار جوی آب روان فرا می خواند تا به گذر روزان و شبان عمر بنگرند و آن را بیهوده از دست ندهند،چه فرصت ها دیر بدست می آید ولی زود از میان میرود.

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین

کاین اشارت به جهان گذرا ما را بس

(آوا رضایی)فتوحی که مجموعه سروده هایش با نام سایه های آویزان انتشار یافته است در باره گذر زمان با زبانی دیگر این باور را بازتاب می دهد و می گوید عقربه ها در انحصار زمان است و ما انسانها چه زن و چه مرد غنوده بر پهنه ی زمینیم و  نظاره گر تراشه های حسرت که بر هستیمان سایه افکنده و گاه و بیگاه ما را آزار می دهد

خود را نمی یابم

عقربه ها

در انحصار زمان

زنان و مردان خوابیده در پیکر زمین

تراشه های حسرت

در ضیافت ترانه ها

نگاهی از آه ماه

افتاده بر آفتاب

این گونه سروده ها که رنگ سمبولیسم به خود گرفته نمایشی از دغدغه ی نسل امروز استیا دست کم دغدغه ی بخشی از نسل امروز که تلاش میکند اندیشه را بصورتی که حواس پنجگانه را مخاطب قرار

دهد بیان کند وآنچه را که بر حواس اثر میگذارد، به اندیشه و خرد پیوند زند

آنچه روشن است شاعر میخواهد پدیده ها را از پشت روحیه ی خیال انگیز بنگرد روحیه ای که نمایی مه آلود دارد و فضا را نیمه تاریک احساس میکند.

آوا رضایی در سروده های دیگرآهنگ ثانیه ها را هراسان به وصف میکشد و حرکت عقربه ها را بر صفحه ی ساعت بوسه ای می پندارد که بر چهره ی زمان نقش گرفته است.

هراسان است

ساعت

در شکل هندسی خویش

به قاعده

عقربه ها

بوسه میزنند

زمان را...

شاعر در جایی دیگر ، نوع نگاه خویش را تغییر می دهد و جلوه گری ایهام آمیز زندگی را از تیررس نگاه تیز بین خود به یک سو می افکند تا به زندگی و هرچه در آن است لبخند زند و امید وارانه بگوید :

آنگاه که ایمن می شوم از کلامت

می رویم /از نگاهت

و روزانه این امید را تا آنجا می گشاید که در رگه های تصورش،درختانی که در زمستان سرد فسرده اند ، با گرمی و روشنی دیدار دلدار از خواب گران زمستانی بیدار می شوند و همچون بهاران شکوفه می دهند:

وقتی، تو با منی

درختان

در سپیدی سرد

هم

شکوفه می دهند

شاعر با راز و رمز عشق و شراره های سوزان محبت آشناست و این آشنایی را به نوعی( شناخت ) رسانده است، شناختی که با دمدمه های هستی آفرین عشق دمساز است و شاعر را وا می دارد آوای موسیقی را چاشنی ترانه اش کند و با احساسی که از درونش زبانه می کشد به

سمبل ها و آهنگ ها بنگرد.او در این حالت تکرار عشق را چون امواجی می داند که ناگهان بر پهنه ی دل دریایی اش رخ می نماید و خود را با دلداری روبرو می بیند که تاکنون نمی شناخته ولی انتظار دیدار او را داشته است

تکرار عشق را امواج می داند

تویی که نمی شناسمت یک روز می آیی

ومن

با دل دریائیم

امواج را

هموارخواهم کرد.

گریستن و ریزش اشک های اندوه با چشم سرو کار دارد ولی نوعی از گریستن هست که (زبان افسوس) نام گرفته و جلوه های نمادین آن از دید ژرف نگران پنهان نمی ماند به ویژه زمانی که مسئله ی دردو هجران وسایه فراق در میان باشد و شاعر فرصت می یابد هجران یار را به گریستن لبان  تشبیه کند و چنین نغمه سر دهد :

با لبانم گریستم

سایه ات

مدام

ریزش میکند

بر فاصله ها

بر باور آوا رضایی شعر جسی است خوابیده که مخاطبان را بیدار میکند و تا زمانی که شعر در ذهن شاعر است  در چهره ی تصویر

(خود آگاهی شاعر ) جلوه گری دارد ولی هنگامی که روی کاغذ می آید و بر صفحات کتاب نقش گرفت دیگر به خوانندگان پیوند می یابد تا در زیرو بم سروده های شاعردرد زیستن را که او احساس کرده ، دریابند و راز دلبستگی  ها و اضطراب ها را در رقص واژه ها و آرایه ها و تصویر های ذهنی خود شکل دهند و در هم آمیزند مگر نه آنست که خود شاعر می سراید

بر جبین شعر حک می شوم

یک خط در میان

ومی نشینم

در دهان زمان

تا جاری شوم

بین دو واژه ی شیار

که نوشته نشده هرگز.

 

 



:: موضوعات مرتبط: نقدها , ,
:: برچسب‌ها: مدرس , نقد , روزنامه , خبر , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 1150
نویسنده : آوا فتوحی

وقت،با ارزش ترین سرمایه
داریوش دهقان www.dariushdehghan.com
نقش چندین عامل دردستیابی به موفقیت چنان موثراست که افراد خواهان پیروزی چاره ای ندارند جز اینکه آنها را بشناسند ومورد مطالعه دقیق قرار دهند و حاصل یافته های خود را به کار گیرند. یکی از این عوامل کلیدی " وقت " می باشد.1
مقصود ازوقت دراینجا پاره ای ازآن مقطع زمانی است که از تولد تا پایان زندگی هرانسانی را در برمی گیرد. وقت برای ههمه افراد ارزش و اهمیت یکسانی ندارد. بسیاری آنرا چنان بباد می دهند که انگار همیشه زنده اند, و گروهی که بیشتر گرامیش می دارند آنرا با پول و طلا همسنگ می شمارند. بنظر می رسد که حتی این گروه از یاد می برند که پول و طلا را می توان دو باره بدست آورد اما وقت از دست رفته را نمی توان با تمام پول و طلاهای دنیا بازگرداند.
این هدیه بزرگ یکی از با ارزشترین و گرانقدرترین منابع و سرمایه های بالقوه ما انسانها می باشد. بدیهیست که بودنمان و همه آنچه را که می خواهیم انجام دهیم. بشویم, و داشته باشیم تنها با داشتن وقت امکان پذیرست. بدون استفاده از ساعت ها, روزها, هفته ها, ماهها و سالهای عمرمان نمی توانیم یاد بگیریم , خدمت کنیم , بیافرینیم , مهر بورزیم , صاحب چیزی بشویم یا ازآنچه که موجودست بهره برگیریم . این سرمایه بزرگ که بسترهستی و زمینه همه فعالیت هایمان می باشد , همچون امانتیست که اگر ناگهانی هم ربوده نشود, سرانجام پس گرفته خواهد شد. این منبع کم یا ب که حتی یک ثانیه اش نیز می تواند فرصت زندگی, پیام رسانی, درخشش و اثر گذاری فراهم کند, ( به مسابقات المپیک توجه کنید) تنها مدت کوتاهی دراختیارما ست. کوتاهی آن تا آنجا حقیقی است که حتی مادران دلسوزهم برای فرزندان دلبندشان عمرصد و بیست ساله آرزو می کنند نه بیشتر!؟
براساس این حقایق, داشتن آگاهی از ارزش وقت, جلوگیری از بهد ر رفتنش, و بکارگیری شایسته
آن در جهت رسیدن به آرزوها سومین راز پیروزی می باشد. 2
انسانی که به این رازپی برد و خواهان موفقیت باشد, جستجو و مطالعه درزمینه جلوگیری از اتلاف وقت واستفاده درست از آن را جزء آموزش های اولیه و مقدمات کار خود قرار می دهد.
برای استفاده شایسته ازوقت اولین قدم را آنگاه برمی دارید که فعالیت های روزانه خود را مورد مطالعه قرارمی دهید. با این بررسی می خواهید که وضع موجودتان را بدانید, عادات کاری خود را بشناسید ودریابید که با چه تغییرات و یادگیری هایی می توانید به وضع مطلوب برسید .
انجام کارهای زیرشما را در رسیدن به این مقصود کمک می کند:
- یک یا دو هفته ای فعالیت های ساعات بیداری خود را بررسی کنید تا ببیند چه مقدارازوقتتان صرف چه کارهایی می شود. حاصل بررسی را در جدولی یادداشت کنید.
- کارها , روابط ‘ سرگرمی ها, تلفنها, در فکر فرورفتن ها, بحث و جدلها, سرگرمی های رایانه ای , دنبال کاغذ یا پرونده ای گشتن ها, نحوه استراحت وکلیه فعالیت هایتان را درطول این مدت مورد مطالعه قراردهید وببیند با حذف کردن و یا کاهش دادن کدام یک می توانید بیشتربه کار با ارزشترخود بپردازید و بر بازدهی خود بیفزایید.
- با توجه به اطلاعاتی که بدست آورده اید, نظم لازم را در محیط یا میز کارتان بوجود آورید, فعالیت های مهم و دنباله دار و بلند مدت خود را که برای رسیدن به هدفتان لازمند بنویسید و به فعالیت های کوچکتری تقسیم کنید. سپس ترتیب این فعالیت ها, منابع و مدت و تاریخ اجرا یشان را تخمین بزنید و دردفتری یادداشت کنید.
- ازاین فعالیت های کوچک شده, برنامه ماهانه , هفتگی, و روزانه بسازید و برای اجرا در تقویمی وارد کنید. درپایان هرروزلیستی از کارهایی که باید روز بعد انجام شود, تهیه نمایید و درمحل کار ومعرض دیدتان قرار دهید.
- سعی کنید تا کارهای روزانه را حتما طبق برنامه و به ترتیب اولویت انجام دهید. عادت کنید که اگر در طول روز وضع غیر منتظره ای پیش آمد و کار برنامه ریزی شده انجام نشد, آنرا روز بعد یا در طول همان هفته بانجام رسانید.
- در پایان هرهفته کارهای انجام شده را با برنامه نوشته شده و برنامه کلی مقایسه کنید تا اگر تغیری لازم است انجام دهید واز پیشرفت خود اطمینان حاصل کنید.
- اگردرپایان هفته خوب کار کرده وپیشرفت داشته اید, با دیداراز یک خویشاوند یا دوست,
خواندن یک کتاب جالب, دیدن یک فیلم , تماشای یک مسابقه ورزشی , یا هر فعالیت ساده ای که بشما لذت می دهد به خودتان پاداش دهید.
شاید تعجب کنید اما لزومی ندارد که فقط دیگران به شما پاداش دهند. آنها ممکن است اشتباه کنند ولی شما خودتان می دانید که چه وقت سزاوار پاداش می باشید. دادن پاداش مشروط بخود را آزمایش کنید. خواهید دید که, روش موثری برای کارآمدتر شدن است. خلاف آن هم صادق است. تنبلها تنبل ترمی شوند چون بدون آنکه کارمفیدی ارائه دهند, دیگران به آنها یا آنها بخودشان پاداش می دهند!!
بطور کلی شناخت ویژگی های خود, سالم و ورزیده ماندن, داشتن هدف ارزشمند و روشن, منظم بودن و سامان بخشیدن به وسایل و مدارک محیط کار, مشخص کردن کارهای مهم ماهانه , هفتگی و روزانه, انجام دادن کارهای مهم هرروز در همان روز, عقب نینداختن تصمیم گیری, نپذیرفتن کارو مسئولیت های دیگران, " نه " گفتن به فعالیت های بی حاصل یا کارهایی که شما را به هدفتان نزدیکتر نمی کند , محول کردن بعضی از کارها در صورت امکان, استفاده از فاصله های زمانی کوتاه مثل وقتی که از خانه به محل کار یا دانشگاه رفت و آمد می کنید, و پاداش دادن بخود آنگاه که سزاوارش هستید, بعضی از راههای موثربرای جلو گیری از اتلاف وقت و استفاده بیشتر از آن می باشند.
حال اگر موارد ذکر شده را دوباره بخوانید خواهید دید که شما در "وقت " تغییری ایجاد نمی کنید, بلکه با ایجاد تغییرات لازم در رفتارهای خودتان ازوقت موجود بهره بیشتری می برید. حقیقت اینست که وقت را نمی توان افزایش داد و نمی توان اداره کرد. وقت همچون رود خانه ای در حال گذرست. رودخانه ای که نمی توان جریانش را متوقف ساخت , برآن سدی بست یا منحرفش کرد. شما می توانید آگاهانه وفعالانه ازاین رودخانه برای شنا کردن, ماهی گرفتن, قایقرانی, و گردش توربین های مختلف استفاده کنید, یا همچون ناظری بی منظور گذران آن را بتماشا بنشینید. انتخاب با شما ست. یادتان باشد که شما تمام ابزارهای پیروزی یعنی توانایی تفکر, قدرت گزینش, وامکان عمل را در اختیار دارید. اجازه ندهید تفکر, گزینش ویا عمل اشتباه, پیروزیتان را بتعویق اندازد. انتخاب شما در همه موارد بویژه در مورد چگونگی گذران وقت باید پیوسته وابسته به رسا لتی باشد که برای خود رقم زده اید و هدف های ارزنده ای که براساس این رسالت برای خود ساخته اید.
dariush@dariushdehghan.com
برای اطلاعات بیشتر به کتاب " رازهاي جاودانه پيروزي" نوشته همین نویسنده مراجعه فرمایید.



:: موضوعات مرتبط: مقاله های تربیتی و اشعار دکتر داریوش دهفان , ,
:: برچسب‌ها: داریوش , دهقان , مترجم , شاعر , شعر , نویسنده , مدرس , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 1019
نویسنده : آوا فتوحی

مهارت تصمیم گیری وگزینش
داریوش دهقان
www.dariushdehghan.com

تصمیم گیری و گزینش ازجمله مهارت های لازمیست که بشردر سراسر عمربدان نیازمندست. این مهارت ضروری یکی از ویژگی های مهم هرمدیر ومسئول توانایی نیزمحسوب می شود. تمام سازمان ها با تصمیم گیری و نظارت بر اینکه تصمیم ها اجرا شوند اداره می گردند. بدون تصمیم گیری پیشرفتی ممکن نیست. واقعیت اینست که ما پیوسته براساس نیازها و انگیزه هایمان در خانه وبیرون از آن تصمیم گیری و انتخاب می کنیم. این تصمیم گیری ها و گزینش ها می توانند در موارد مختلف زندگی از جمله زمینه های شخصی، حرفه ای، خانوادگی، آموزشی، معنوی و اجتماعی باشند. اینکه چه بخوریم، چه بپوشیم، کجا برویم، چکارکنیم، چه بخواهیم، چگونه رفتار کنیم، چه رشته ای بخوانیم، وقتمان را چگونه بگذرانیم ، کدام شغل بپذیریم، با که ازدواج کنیم، کجا زندگی کنیم ، چه اعتقادی داشته باشیم، به که رای بدهیم، کدام هدف را دنبال کنیم بعضی از گزینش های ما هستند. گزینش بر پایه تصمیم گیری درست از امتیازات بزرگ انسان است و بعضی آن را یکی از ابزارهای شادی او می دانند. دانش عمومی، اطلاعات ویژه، ارزش، و سلیقه افراد می تواند بر تصمیم گیری آنها اثر گذارد.

اگرچه بعضی از تصمیم گیری ها کوچک و کم اثرند حاصل بعضی دیگر چنان مهمند که جریان زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده و جهت حرکت و مسیر تلاش های ما را معین می کنند. تصمیم گیری و گزینش ها در شکل دهی به زندگی ما چنان نقش مهم و زیر بنایی دارند که گفته اند زندگی انسان هرچه هست حاصل مجموعه گزینش های اوست. بعبارتی دیگر هر انسانی با گزینش هایی که می کند و تصمیماتی که می گیرد زندگی خویش را بصورتی خاص شکل می دهد. گزینش علاوه بر آنکه نشان دهنده توانایی تصمیم گیری ماست، آشکار کننده دانش، ارزش و سلیقه ما نیز می باشد.
تصمیم گیری و گزینش ها تنها زندگی مادی و بیرونی ما را تحت تاثیر قرار نمی دهند بلکه بر درون ما و تصویری که از خویش ساخته ایم نیز اثری عمیق می گذارند. مثلا تفسیرما ازحاصل نا خوشایند چند گزینش ممکن است این باشد که خود را ناتوان بدانیم وسزاواروضعی بهتر ازآنچه داریم نشناسیم. این تعبیروتفسیرنادرست که تصورما را نسبت به خودمان مخدوش و منحرف می کند، می تواند از این به بعد ما را به ترس و شک انداخته اعتماد بنفسمان را کم کرده و از قدرت عمل، ابتکار و تلاشما ن بکاهد. از طرف دیگر نتیجه دلخواه چند گزینش مناسب و تفسیر مثبتی که از آن می کنیم می تواند موجب افزایش اعتمادمان به خود شده و برقدرت عمل، ابتکار و تلاشما ن افزوده و ازما فرد دیگری بسازد.
عمل تصمیم گیری را می توان بصورت های زیر تعریف کرد:
تصمیم گیری بررسی اطلاعات وا نتخاب یک گزینه از میان گزینه های مختلف است.
تصمیم گیری موضع ، عقیده ، یا قضاوتی است که پس از بررسی بدست می آید.
تصمیم گیری روند شناختی گزینش یک روش عمل از میان روش های متفاوت است.
تصمیم گیری روند بررسی اطلاعات، ارزشیابی راه های گوناگون حل مسله، و انتخاب و بکار گیری بهترین راه می باشد.
هرکس با توجه به تعریف خود برای تصمیم گیری از روش ویژه ای استفاده می کند. گروهی به احساس
خود تکیه می کنند، جمعی اولین امکان را برمی گزینند، بعضی آنقدر در مورد امکاناتشان فکر می کنند که بطورکلی تصمیم گرفتن را فراموش می کنند. حتی دیده می شود که عده ای اجازه می دهند دیگران برایشان تصمیم بگیرند. گروه های دیگری نیز هستند که تصمیم گیری را هرچه بتوانند به عقب می اندازند یا آنرا بدست سرنوشت واگذار می کنند.

در مراحل تصمیم گیری توجه به نکات زیر سودبخش است:
تصمیم گیری باید بر اساس استدلال باشد.
همیشه برای هرمسئله ای راههای عملی مختلفی وجود دارد.
تصمیم خوب درهرشرایطی؛ برگزیدن بهترین راه حل عملی می باشد.
تصمیم گیری باید بموقع انجام شود و گرنه سود بخش نیست.
تصمیمات مهم آنها هستند که اثر بلند مدت و اساسی بر زندگی فرد و دیگران داشته باشند.
پیدا کردن راه حل های بیشتر امکان تصمیم گیری بهتر را افزایش می دهند بنابراین خوبست همیشه از بارش مغزی استفاده شود.
اولین راه حلی که به ذهن می آید بهترین راه حل نيست. اگرچه شرایط فیزیکی یا عوامل بیرونی گاهی موجب محدود ساختن انتخاب ما می شوند ولی درهرحالتی که بسر بریم توانایی گزینش داریم.
دانش عمومی، اطلاعات ویژه، ارزش، و سلیقه افراد بر تصمیم گیری آنها اثر می گذارد.
تصمیم گیری هایی که مهم وغیر قابل برگشتند اطلاعات و دقت بیشتری می خواهند.
نوشتن موارد مختلف تصمیم گیری موجب روشنی و فراموش نشدن اطلاعات می شود.
افرادی که تصمیمات بر آنها اثر دارد باید در تصمیم گیری شرکت داده شوند.
بدترین کار به فردا فکندن وتصمیم نگرفتن است.
یادگیری و بکارگیری روش منطقی گزینش و رعایت موارد ذکر شده، تصمیم گیرنده را در گزینش هایش موفق می سازد، و چنانکه گفته شد هر موفقیتی اعتماد بنفس او را افزایش می دهد و بر همه زندگیش اثر مطلوب می گذارد.
اما با توجه به نقش و اهمیتی که تصمیم گیری و گزینش در زندگی حال و آینده ما دارد بجاست که برای انجام آن ازروش منظم، منطقی وحساب شده تری استفاده کنیم.
.
چنین روشی شامل شش مرحله زیرمی شود:
1- روشن ومشخص کردن موضوع تصمیم گیری با تعریف آن.
بدیهی است که تا مسئله ای روشن نباشد نمی توان را ه حلی برای آن یافت. این تعریف و وبررسی جنبه های موضوع مورد تصمیم گیری هدف، اهمیت، و نحوه پی گیری آن را
مشخص می کند و منابع اطلاعاتی و حاصل مورد نظررا روشن تر می سازد .

2- جمع آوری اطلاعات مربوط به موضوع تصمیم گیری.
تصمیم گیرنده باید ازهمه جنبه های موضوع مورد تصمیم گیری آگاه شده و آنها را مورد بررسی قراردهد. بسته بنوع تصمیم گیری و گزینش، فرد تصمیم گیرنده ، افراد خانواده،
همکاران و دوستان، و یا افراد صاحب نظر و با تجربه می توانند این اطلاعات را در
اختیارداشته باشند. بدیهی است که در صورت لزوم می توان ازاینترنت و کتابخانه ها نیز
اطلاعات لازم را بدست آورد.

3- بررسی راه حل ها ی مختلف.
همیشه برای هرمسئله ای راههای عملی مختلفی وجود دارد. معمولا دراین مورد هم علاوه
برتصمیم گیرنده، دیگران که تصمیم مشابهی گرفته اند یا صاحب نظران می توانند راه حل
های گوناگونی برای حل مشکل مشخص کنند. مهم اینست که ازاثرمشورت با دیگران چشم
پوشی نشود و همه راه حل ها صرفنظر از اثر احتمالیشان یادداشت شوند.

4- نوشتن امتیازات کمی و کیفی هرراه حل.
هر راه حلی پیامد ویژه ای دارد. در این مرحله باید با دقت نکات مثبت و منفی هر راه حل را
مشخص نمود و به هر یک امتیازی داد تا بتوان هر گزینه را با دیگری مقایسه کرد. رسم
جدول ساده ای که این امتیازات را نشان می دهد کارمقایسه را آسان تر می کند.

5- انتخاب بهترین گزینه .
پس ازانجام مقایسه دقیق و بررسی کامل تمام جوانب، عملی ترین گزینه یا راه حلی که
بیشترین امتیازات و بهترین پی آمد دارد برگزیده می شود.

6- بکار گیری بهترین راه حل یا گزینه .
لازم است قبل از اجرا تصمیم خود را درمورد این گزینه برای آنها که در موضوع ذینفع هستند توضیع داد و گزینه خود را به بهتری شکل ممکن باجرا در آورد. این روش تصمیم گیری بسرعت یاد گرفته می شود. یادگیری و بکارگیری روش منطقی گزینش و رعایت موارد ذکر شده، تصمیم گیرنده را در گزینش هایش موفق می سازد، و چنانکه گفته شد هر موفقیتی اعتماد بنفس او را افزایش می دهد و بر همه زندگیش اثر مطلوب می گذارد.
dariush@dariushdehghan.com
برای اطلاعات بیشتر به کتاب " به سوی امروز و فردا



:: موضوعات مرتبط: مقاله های تربیتی و اشعار دکتر داریوش دهفان , ,
:: برچسب‌ها: داریوش , دهقان , مترجم , شاعر , شعر , نویسنده , مدرس , ,
تاریخ : سه شنبه 12 آذر 1392
بازدید : 966
نویسنده : آوا فتوحی
ه
زندگی، نمایشی از نگرش‌ها
داریوش دهقان

نگرش‌های ما پیوسته در همه جا و در هر موردی بر احساس و کنش‌ها و واکنش‌های ما اثری شگرف می‌گذارند. این نگرش‌های مثبت یا منفی که از دوران کودکی در اثر هزاران رویداد و پیام‌های مکرر و عوامل دیگر در ذهن ما معنا یافته، تقویت شده، و شکل گرفته‌اند لحظه‌ای ما را رها نمی‌سازند.
آن‌ها تعیین می‌کنند که با محیط اطرافمان و آنچه در آن است چگونه برخورد کنیم، دنیا را چگونه ببینیم، از دیگران چه انتظاراتی داشته باشیم، و با مردم چگونه رفتار کنیم. نگرش‌ها تعیین می‌کنند که ما باید چگونه باشیم و دیگران و دنیا باید چگونه باشند. زیربنای تفکرات، فرض‌ها، احساسات، و رفتارهای ما نگرش‌هایمان هستند. آن‌ها نه تنها در چگونگی رفتار ما با دیگران مؤثرند بلکه بر تصوراتی نظیر این‌که دیگران در مورد ما چگونه می‌اندیشند، و یا حدود توانائی و ناتوانی ما چقدر است، نفوذ دارند. نگرش‌ها چنان بر همه جنبه‌های مختلف زندگی ما اثر می‌گذارند که می‌توان گفت زندگی ما نمایشی از نگرش‌هایمان است.
می‌دانیم که نگرش‌ها در اثر عوامل متعددی از جمله ژن‌های به ارث برده شده، محیط زندگی فرد مخصوصاً در دوران کودکی، آموزش، وضع جسمی و ظاهری فرد، نظر گروه همگن، تصویری که او در ذهن از خود ساخته، پذیرفته و تأیید شدن یا نشدن به‌وسیله آن‌ها که برای فرد مهم هستند، و میزان موفقیت‌های او تشکیل می‌شوند. توجه به این عوامل نشان می‌دهد که محیط زندگی بیشتری اثر را در شکل‌گیری نگرش‌ها دارد.
از طرف دیگر آگاهیم که هزاران رویداد و پیام‌های متعدد و مکرر محیط، همیشه درست، دقیق، آگاهانه و بی‌غرضانه نیستند. بنابراین فرد باید در مقطعی از زندگی رویدادها و پیام‌های گذشته را ارزشیابی کرده و تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد اختیار زندگی خود را به نگرش‌های منفی ناخواسته بسپارد یا آن‌ها را تغییر داده و در کنترل خویش در آورد. حقیقت این است که همه ما چه بخواهیم چه نخواهیم با روزهای سخت، دردهای روحی، و جسمی، نامهربانی و بی‌عدالتی روبه‌رو می‌شویم. می‌دانیم که در بسیاری از موارد نمی‌توانیم عوامل خارجی را کنترل کرده و یا تعدیل کنیم. اما کنترل ذهن ما در اختیار ماست. این ما هستیم که برمی‌گزینیم که چگونه به رویدادها پاسخ دهیم. می‌توانیم تمرکز خود را به حل مسئله معطوف کنیم یا به‌جای این‌کار، مسئله را چنان بزرگ کنیم که خود را در گشایش آن ناتوان بیابیم. گزینش پاسخ، با ماست.
وقتی‌که ما با واقعه‌ای روبه‌رو می‌شویم، بلافاصله یک فکر آنی برای پاسخ به آن واقعه در ذهنمان پدیدار می‌شود که ریشه در نگرش‌هایمان دارد.
این فکر آنی منجر به پیدایش احساس خاصی شده و این احساس به‌نوبه خود ممکن است ما را به بروز رفتاری وادار کند. بسیاری از روان‌شناسان معتقدند که وقتی واقعه‌ای برایمان پیش می‌آید، خود واقعه ذهن ما را آشفته نمی‌کند بلکه تعبیر و تفسیر و داوری ما از واقعه است که موجب نشان دادن واکنش خاصی می‌شود. این نگرش ماست که در تعبیر و تفسیر آن واقعه، موضوع و یا تجربه نقشی اساسی دارد.
درستی این اعتقاد را همه ما در شرایط مختلف آزموده‌ایم. مثلاً فرض کنید از دور گروهی از دوستان را می‌بینیم و به طرف آن‌ها می‌رویم. آن‌ها با دیدن ما شروع به خندیدن می‌کنند و ما چون از آن‌ها دوریم دقیقاً دلیل خنده آن‌ها را نمی‌دانیم. اگر به‌خود اعتماد فراوان داشته باشیم، ممکن است فکر کنیم دیدارمان دوستان را شاد کرده و از خوشحالی، خنده سر داده‌اند. اگر تجربیات و پیام‌های مکرر گذشته، ما را معتقد ساخته که اغلب مورد تمسخر گروه همگن قرار می‌گیریم و اعتماد به‌نفسمان کم است، ممکن است این خنده را نیز ناشی از تمسخر بدانیم.
در اصل فرقی ندارد که دلیل خندیدن چه بوده است، این تفسیر ما از خندیدن است که موجب این پندار می‌شود. براساس این پندار احساس خوشی یا ناخوشی به ما دست می‌دهد و این احساس می‌تواند سبب رفتاری شود..
در مورد اول ممکن است قبل از رسیدن به دوستان، ما نیز خندان دست‌هایمان را برای به آغوش کشیدن آن‌ها که پنداشته‌ایم از دیدنمان شاد شده‌اند، بگشائیم. در مورد دوم امکان دارد معترض و خشم‌آلود به طرف کسی که صدای خنده‌اش از همه بلندتر بوده یورش بریم. تنها پس از واکنش ما و توضیح آنان، معلوم می‌شود که دلیل خنده همگانی، دیدن ما و به یادآوری لطیفه خنده‌داری بوده است که در آخرین دیدار برای دوستان نقل کرده‌ایم. همه ما این‌گونه تجربه‌ها را داشته‌ایم.
این مثال چند چیز را روشن می‌کند:
1- احساسی که داریم و رفتاری که نشان می‌دهیم ناشی از طرز تفکر و تفسیر ما از وقایع است.
2- تعبیر و تفسیر ما از آن‌چه اتفاق می‌افتد همیشه درست و دقیق نیست.
3- اگر افکارمان تغییر کند تعبیر و تفسیر ما از وقایع نیز تغییر خواهد کرد.
4- افکارمان وقتی تغییر خواهد کرد که نگرش‌هایمان را تغییر دهیم..
تغییر نگرش امکان‌پذیر و چنان امیدبخش و تواناکننده است که فیلسوف و روان‌شناس بزرگ ویلیام جیمز، آن را بزرگ‌ترین کشف نسل خود می‌داند. او می‌گوید: ”بزرگ‌ترین کشف نسل من این است که انسان می‌تواند با تغییر نگرش ذهنی خود جنبه‌های بیرونی زندگی‌اش را تغییر دهد.“
با توجه به این‌که همه از همنشینی با افراد شاد و دارای نگرش مثبت لذت می‌بریم، و با در نظر گرفتن این‌که می‌دانیم تغییر نگرش، زندگی‌مان را تغییر می‌دهد، مصمم می‌شویم که نگرش‌های منفی خود را تغییر دهیم.
اکنون پرسش این است که چگونه می‌شود نگرش‌ها را تغییر داد. نگاهی دوباره به عوامل تشکیل‌دهنده نگرش‌ها نشان می‌دهد که تغییر آن‌ها کاری تدریجی و مستلزم تمرکز و تمرین است. اولین و مهم‌ترین قدم برای تغییر دادن نگرش، شناخت خویشتن است. برای شناخت خود باید به مشاهده رفتارهای خویش بپردازید، و از نزدیکان که رفتارهای شما را بیشتر می‌بینند بخواهید که مشاهده‌های خود را بی‌کم و کاست برایتان بازگو کنند. لازم است مشخص کنید که چه نگرش‌هائی برای شما مشکل فکری، احساسی، و یا رفتاری ایجاد می‌کنند. می‌بایست به زبانی که با دیگران صحبت می‌کنید، گوش فرا دهید. صدایتان چه تنی دارد؟ چه کلماتی را به‌کار می‌گیرید؟ مخصوصاً به آنچه به‌خود می‌گوئید توجه کنید زیرا این گفتار خصوصی بیشترین نفوذ را بر شما دارد. همیشه می‌توان می‌توان گفتار شوق‌انگیز و یا افسرده کننده داشت. شما قدرت گزینش هر کدام را که بخواهید دارید. آگاهانه واژه‌ها و عبارت‌های یأس‌آمیز و حاکی از درماندگی را از گنجینه لغات خود بیرون کنید.
نوع نگرانی‌های خود را بنویسید و بدترین شکلی را که می‌توانند داشته باشند، تصور کنید تا بدانید که هیچ پیشامدی همه هستی شما را نابود نمی‌کند، هیچ‌یک از مشکلات‌تان همیشگی نیست، و هیچ دردی را مخصوصاً برای شما نیافریده‌اند. عوامل و اعتقادات مانع‌ساز را، یکی‌یکی کنار گذاشته و به‌جای آن‌ها عوامل و اعتقادات کارساز را به‌کار گیرید. قالب‌ها و الگوهای فکری ناکارآمدی که شما را به منفی‌نگری می‌کشانند مشخص کرده و بشکنید، و ارزش‌ها، پندارها و تمایلاتی که انگیزه رفتارهایتان هستند و آن‌ها را در گزینش‌ها و عدم گزینش‌ها به‌کار می‌گیرید، مشخص کنید تا خود را بیشتر بشناسید. شناسائی خود و مشکلات‌تان، هدف تغییر را معین می‌کند. پس از داشتن این هدف، برای تغییرات لازم نقشه و برنامه‌ای تهیه کنید و آن را مثل هر برنامه ارزشمند دیگری هفته‌ها و ماه‌ها پیگیری کنید.
به یاد داشته باشید که نگرش‌ها در زمانی طولانی و با پیام‌های مکرر شکل گرفته‌اند، بنابراین انتظار تغییر ناگهانی آن‌ها را نداشته باشید. باید قدم‌های کوتاه بردارید و هر تغییر کوچکی را که ایجاد می‌کنید، موفقیت بزرگی محسوب نمائید، زیرا مجموعه این تغییرات کوچک، نگرش‌های مثبت شما را بیشتر کرده، طبیعت حقیقی شما را نمایان‌تر ساخته، و سرانجام نمایشی زیباتر و پربارتر از زندگی ارزشمندتان ارائه می‌دهند.

 



:: موضوعات مرتبط: مقاله های تربیتی و اشعار دکتر داریوش دهفان , ,
:: برچسب‌ها: داریوش , دهقان , مترجم , شاعر , شعر , نویسنده , مدرس , ,
تاریخ : دو شنبه 29 مهر 1392
بازدید : 844
نویسنده : آوا فتوحی

مُردگان

دخیل می بندد

                  مَردمکان ِ بیدارشان را

پیش از فرو نشستن

بر

خنده های خاکستر ،

نامدگان

در پروازشان

خوابند

با گریه های هزار ساله

و چه زود

آغاز می شویم با جامه های سپید

                                         در پایان !



:: برچسب‌ها: استاد , علی جعفریان , موسیقی , سنتی , ویلن , پیانو , مدرس , دانشگاه , روزنامه , خبر , ,
تاریخ : دو شنبه 29 مهر 1392
بازدید : 1164
نویسنده : آوا فتوحی

تعداد صفحات : 124
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 124 صفحه بعد


اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com