3- توسعه پایدار و حقوق " توسعه پایدار " در گزارش 1986 برونتلند تحت عنوان "چشم انداز آینده مشترک ما " احیاء شد. با این حال به عنوان یک مفهوم، بدون به مخاطره انداختن توانایی های نسل آینده برای رفع نیازهای خود " و همچنین تعادل اساسی بین توسعه اقتصادی و اجتماعی وملاحظات محیط زیستی ، از جمله ریشه کن کردن فقر و حفاظت از منابع طبیعی است. اهمیت رو به رشد این مفهوم به عنوان یک چارچوب کلیدی در قالب مسائل جهانی ، به خصوص نگهداری از سلامت اکوسیستم های زمین، مد نظر است .همچنین در سند ریو +20 به دو موضوع بسیار مهم تحت عناوین "اقتصاد سبز" و چارچوب نهادی برای توسعه پایدار اشاره شده است. ریو +20 چهره ای از مفهوم و اهمیت گسترده ای از توسعه پایدار را در بسیاری از بخش ها و سطوح دولت، کسب و کار خصوصی و جامعه مدنی ارائه کرده که در این راستا نه تنها اقدامات دولت بلکه نوآوری های سازمانی جامعه مدنی مانند کشاورزان، گروه های زنان، جامعه علمی، مردم بومی و بسیاری دیگر به نمایش گذاشته شده است. ریو +20 نشان داد که پروژه های خلاق نه تنها در خصوص حفاظت از منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست، بلکه برای کمک به کاهش فقر، ایجاد شغل، و رشد اقتصاد است. در سطح ملی در ایالات متحده، مفهوم توسعه پایدار در سطوح مختلف مورد توجه، مقامات بوده است.کتاب سبز بیانگر اصول پایداری برای هدایت کار سازمان حفاظت محیط زیست است. در این راستا 9 مورد وجود دارد (1)حفاظت محیط زیست(2) رویکرد پیشگیرانه، (3) عدالت بین نسلی، (4) هزینه های جهانی محیط زیستی (5) مشارکت همه شهروندان (6) بازسازی، (7) جایگزینی، (8) جذب و (9) اجتناب از برگشت ناپذیری. این نظر در حال انجام باقی مانده است.
۴-ظهور جهان در حال توسعه رشد سریع اقتصادی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه نه تنها توسعه استاندارد های زندگی بلکه اثرات زیست محیطی را افزایش داده است . اکثر نمونه های برجسته از روند اقتصادهای در حال ظهور در شرق آسیا و جنوب امریکا بوده است که در آن سطح زندگی قابل مقایسه با شمال امریکا، غرب اروپا و ژاپن نیست . کشورهایی مانند چین و هند علیرغم در مدار رشد بودن، هنوز به خاطر اندازه جمعیت زیاد آنها دچار خلل های جهانی محیط زیستی هستند و در این راستا همکاری های بین المللی محیط زیستی و دیپلماسی محیط زیست راهگشای بسیاری از مخاطرات موجود در این سطح است . در گذشته، کاهش فقر و دیگر نیازهای اجتماعی این کشورها ساخته الویت کار بوده و اولویت بندی کنترل آلودگی و سایر مسائل محیط زیستی تحت تاثیر بیش از اندازه رشد اقتصادی قرار داشته است. علاوه بر این، مفهوم "مسئولیت مشترک اما متفاوت" کشورها تحت اعلامیه ریو در اصل 7 که بر اساس "کمک های مختلف جهانی به جلوگیری از تخریب محیط زیست، "بوده یک بحث کلیدی و مهم بوده که کشورها دقت نظر چندانی نداشته اما کم کم نظرها را به خود جلب نموده است .در این راستا کشورهای صنعتی مسئولیت اصلی پرداختن به مشکلات محیط زیستی را بایستی داشته باشد. با این حال، به نظر می رسد شکی نیست که در نهایت باید مشارکت فعال در جنوب برای حل مشکل زیست محیطی بوجود آید که این مهم در چارچوب همکاری های بین المللی در مورد مسائل محیط زیستی اثر بخش خواهد بود.
5-نهادهای محیط زیستی، سازکارهای حاکمیتی و حاکمیت قانون ظهور قوانین محیط زیست جهانی و همچنین گسترش معاهدات زیست محیطی و قوانین در سطح ملی و محلی به یک گلوگاه مهم در طراحی و توسعه سیستم های موثر برای حفاظت از محیط زیست تبدیل شده است. در این راستا قوانین حقوقی و استانداردهای زیست محیطی عناصر ضروری هستند، اما کافی برای چنین سیستم هایی نیست. به عبارت دیگر، سیستم های موفق در سطوح بین المللی، ملی و محلی نیازمند قواعد حقوقی خوب طراحی شده و استاندارد و همچنین نظارت موثر با امعان نظر به مکانیسم ها است. در سطح بین المللی، بحث از حاکمیت افزایش یافته و موثر در چارچوب های داخلی و روابط خارجی چند جانبه حول محور موافقت نامه های زیست محیطی، سازمان ملل متحد، به ویژه برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد و سازمان های تخصصی دیگر از سازمان ملل متحد، و همچنین سازمان های چند جانبه وابسته از جمله سازمان تجارت جهانی است. در این راستا فراهم کردن دسترسی به حل اختلافات منصفانه و پاسخگو، و اطلاعات زیست محیطی دردسترس عموم اهمیت دارد . حاکمیت موثر ملی و بین المللی به طور فزاینده ای در کنفرانس های بین المللی مانند ریو +20 به رسمیت شناخته شده است . همزمان کنگره جهانی عدالت، حکومت و قانون برای محیط زیست توسعه پایدار نیز فعالیت بسزائی داشته است .از همه مهمتر تلاش برای تقویت محیط زیست با امعان نظر به حاکمیت قانون و سازکارهای بین المللی با توجه به حقوق توسعه بین المللی صورت می پذیرد . در نهایت، تقویت نهادهای زیست محیطی به نفع محیط زیست و سلامت عمومی است.
در هر فهرست موجودی شبیه به این ، تغییرات آب و هوایی با ابعاد جهانی خود همچون مشارکت ، اثرات ، گرم شدن زمین و افزایش میزان گازهای گلخانه ای ،بدون تردید از بزرگترین چالش های زیست محیطی برای بشریت محسوب شده و در بالای فهرست قرار دارد. در عرض تنها چهار دهه، کل میزان انتشار جهانی کربن توسط بشر در طبیعت و جو دو برابر شده است که جهان با یک افزایش 10 برابری در مقایسه با قرن گذشته روبرو شده است. با این وصف بالا رفتن درجه حرارت دریاها ، افزایش توفان، سیل،خشکسالی و سایر رویدادهای شدید آب و هوایی، تغییرات در اکوسیستم، و عوارض جانبی اثرات آن بر سلامت انسان انتظار می رود. البته، برای جامعه بین المللی هنوز هم ثابت نشده که بیشترین همکاری کشورها به منظور محدود کردن انتشار کربن بسیار مهم است. در نتیجه باید سیاست ها و اقدامات قانونی نه تنها توسط دولت های ملی و بین المللی بکار گرفته شود بلکه بایستی سازمان ها، نهادهای فرعی ملی و محلی و همچنین شرکت های تجاری و مدنی و سازمان های اجتماعی در این خصوص به اقدامات موثر بپردازند . در حالی که در این خصوص مباحث متعددی وجود دارد اما چهار مجموعه از تلاش به خصوص قابل توجه است: طرح های آب و هوایی در سطوح بین المللی، منطقه ای، ملی و محلی. در میان طرح های بین المللی بیشترین اقدامات قابل مشاهده، برگزاری اجلاس های هیئت وزیران دول مختلف بعنوان اعضاء نشست های تغییرات آب و هوایی (IPCC) برای ارزیابی عملکرد دولت ها در خصوص بررسی اثرات تغییر آب و هوا و همچنین کنوانسیون چارچوبی سازمان ملل متحد در سال1992 در خصوص تغییرات آب و هوا برای ترویج همکاری جهانی ، تدبیر و اجرای سیاست گذاری های مناسب بوده است. طرح های راهبردی با هدف "محدود کردن میانگین جهانی افزایش دما "و مقابله با اثرات اجتناب ناپذیر ناشی از تغییرات آب و هوایی، با تعهدات کاهش انتشار مطابق پروتکل کیوتو سال 1997 در دستور کارUNFCCC بوده است. مطابق با پروتکل کیوتو، بسیاری از کشورهای توسعه یافته توافق کردند که به طور متوسط 5٪ کاهش انتشار آلاینده ها را از سال 1990 تا پایان سال 2012داشته باشند. یکی از استثناهای مورد توجه اینکه ایالات متحده، پروتکل کیوتو را امضا کرد اما آن را تصویب نکرد. مجموع اهدف کاهش انتشار توسط اعضاء پروتکل کیوتو به عنوان یک کل به نظر می رسد که عمدتا به دلیل کاهش فعالیت های اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی در 1990s و کند شدن اقتصادی جهانی در طول سال های 2008-2012 مصادف با انجام پذیرفتن دور اول تعهدات با شکست روبه رو شده است . با این حال، این اهداف با عملکرد فردی برخی از کشورها مطابق با پروتکل کیوتو متفاوت است. از سال 1992، اعضاء UNFCCC نیز پیشرفت در راه های دیگر را مد نظر قرار داده است. مهمترین تلاش تشویق کشورهای در حال توسعه به شرکت در فعالیت های کاهش انتشار، به خصوص از طریق مکانیسم توسعه پاک و پرداختن به نقش جنگل زدایی با امعان نظر به تغییر و ایجاد یک نهاد مالی جدید برای حمایت از کار جهان در حال توسعه و صندوق آب و هوای سبز می باشد. اخیرا، نتایج حاصل از مذاکرات 2012 دوحه حاکی از آن است که دور دوم تعهدات در بازه زمانی 2013-2020 تعیین گردیده است. آنها همچنین مجموعه ای از برنامه های قابل توجه بلند مدت جهت کاهش اثرات برای بعد از سال2020 را در دستور کار اجلاس2015 خود قرار داده تا درباره آن مذاکره شود . هدف نهایی رسیدن به کاهش دما تا دو درجه سانتیگراد است. در سطح منطقه ای، تلاش های اتحادیه اروپا، به خصوص در سیستم تجارت (ETS EU)، قابل توجه بوده است. طراحی که برای کنترل انتشار دی اکسید کربن از بیش از 11،000 ایستگاه های برق و کارخانه های صنعتی در 30 کشور اتحادیه اروپا شده در مجموع 40٪ از انتشار گازهای گلخانه ای در سطح اتحادیه اروپا است. اخیرا اتحادیه اروپا مرحله جدیدی از گسترش اقدامات خود را در جهت پوشش انتشار گازهای گلخانه ای در بخش حمل و نقل هوایی، از جمله خطوط پرواز هوایی غیر اتحادیه اروپا در نظر گرفته و روش مالیات حالت تعلیق را مد نظر قرار داده است . در سطح ملی، عملا هر کشوری فعال در زمینه تغییرات آب و هوایی بوده است. در آمریکا، دخالت دولت فدرال افزایش یافته است. در سال 2007 تصمیم دیوان عالی در ماساچوست علیه EPA نمونه ای از این اقدام است .در سال 2009 در راستای حفاظت از محیط زیست و کاهش انتشارگازهای گلخانه ای که تهدیدی برای بهداشت عمومی و رفاه است، صرفه جویی بیش از 6 میلیارد بشکه نفت تا سال 2025 و کاهش بیش از 3100 میلیون تن دی اکسید کربن "در میزان انتشار در دستور کار است. در نهایت، فعالیت در سطح محلی نیز به سرعت در حال پیشرفت است. در ایالات متحده آمریکا، در ایالت کالیفرنیا کاهش انتشارات گازهای گلخانه ای تا سال 2020 در دستور کار قرار دارد. همچنین در راستای الزامات کاهش انتشار یک سیستم محدودیت و تجارت توسط انجمن منابع هوایی کالیفرنیا ایجاد شده که به لحاظ قانونی از سال 2013 قابل اجرا است.
2-جهانی شدن حقوق محیط زیست در راستای رشد مشکلات محیط زیستی بین المللی و جهانی در طول چند دهه اخیر، حقوق محیط زیست بعنوان یک پاسخگو به این نیازها به حقوق محیط زیست جهانی تبدیل شده است. حقوق محیط زیست جهانی در سطوح بین المللی، ملی و محلی با امعان نظر به اصول حقوق بین الملل محیط زیست در حال تلاش در جهت پیوند حقوق محیط زیست، همگرایی سیستم های قانون و حکومت، و همچنین یکپارچه سازی و هماهنگ سازی سیستم های نظارتی بین المللی در میان خود با سیستم ملی است.حقوق محیط زیست جهانی است. بنابراین تجلی گرایش های مکمل گسترش معاهدات محیط زیستی و حقوق بین الملل است. توسعه سیستم های حقوق محیط زیست و حاکمیت ملی در سراسر جهان، نشان از اهمیت فزاینده قوانین بین المللی است. تحقق این نشان، اجتناب ناپذیر است چرا که راه حل مناسب برای مشکلات محیط زیستی جهانی نه تنها عمل به تعهدات قانونی توسط دولت هاست ، بلکه توسعه قانون از نهادهای دولتی در سطح ملی به مجامع محلی است . در این راستا نقش مجامع خصوصی در جلوگیری از تخریب محیط زیست چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی بسیار مهم است. از سوی دیگر، جهانی شدن،ترویج همگرایی و یکپارچه سازی در سطح ملی و بین المللی را در دستور کار دارد. پایان بخش اول
موج اول: این موج در قرن هیجدهم و با اختراع ماشین بخار توسط "جیمز وات" و انقلاب صنعتی در انگلستان آغاز شد و اندک اندک تأثیرات خود را برجای گذاشت .اومانیسم، لیبرالیسم اولیه و رهایی از سنت در همین زمان شکل گرفت.
موج دوم: بعد از شکل گیری لیبرالیسم اولیه ناهنجاریها و بحرانهای اجتماعی زیادی به وجود آمد واین امر سبب شد تا جامعه به دو قطب غنی وفقیر تقسیم گردد. برای نجات جامعه از این بحران، لیبرالیسم توسعه یافته به لیبرالیسم محدود و سازمان یافته تغییر موضع داد.ازآزادی فردی تا حدودی کاسته شد و اقتدار دولت افزایش یافت.
موج سوم: عکس العمل دو موج مذکور منتج به پدیدار شدن موج جدیدی به نام پست مدرنیسم گردید . در این دوره برخلاف دورۀ قبل – که تجدد، دولتگرایی، ناسیونالیزم، هویت ملی و طبقاتی، لیبرالیسم محدود، قطعیت در اندیشه و اقتدار دولت از ویژگی های آن به شمار می رفت-محدودیت ها و قطعیت ها از هم می شکند و پایه های اقتصادی وسیاسی ان از بین می رود. پراکندگی درهمه حوزهای روابط اقتصادی و اجتماعی، اقتدار دولت و سیاستهای اقتصادی و معرفتشناسی و علم، گرایش اساسی به سود تفرد، تنوع وکثرت، رواج می یابد.
عوامل پیدایش پست مدرنیسم
"جمسون" عامل عمدۀ پیدایش مدرنیسم را در دو چیز می داند: